تحولات لبنان و فلسطین

دیدن فیلم «هجوم» تمرین خوبی است برای صبوربودن، بهترشنیدن، بهتردیدن و نهایتاً بهتر درک‌کردن؛ مهارتی که بسیاری از مخاطبان سینما در دنیای تکنولوژی‌زده و پُرسرعت امروزی ندارند!

سینمای ایران اصلاً فیلم ترسناک ندارد

قدس آنلاین- دیدن فیلم «هجوم» تمرین خوبی است برای صبوربودن، بهترشنیدن، بهتردیدن و نهایتاً بهتر درک‌کردن؛ مهارتی که بسیاری از مخاطبان سینما در دنیای تکنولوژی‌زده و پُرسرعت امروزی ندارند!  
شهرام مکری، کارگردان جوان سینما، در چهارمین تجربه کارگردانی‌اش به سراغ یک داستان پلیسی- معمایی رفته که فضای متفاوتی را در میان فیلم‌های به‌اکران‌درآمده در سینما رقم زده است. به انگیزه اکران این فیلم با وی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که حاصل آن را می‌خوانید.  
 

از ایده شکل‌گیری فیلمنامه بگویید. چرا در سومین تجربه بلند سینمایی خود به سراغ چنین موضوعی رفتید؟

همیشه صحبتکردن درباره اینکه ایده فیلمهایم از کجا می‌آید، برایم کار خیلی سختی بوده چون نقطه‌ای برای شروع کار ندارم. با این همه، در ادامه ساخت فیلمهای کوتاهم به کارکردن روی مفهوم پلان‌های بلند و ایدههایی که در یک پلان اتفاق می‌افتند، در سینما علاقهمند شدم و در همه این سالها همیشه یادداشتهای کوچکی از ایدههایی که به ذهنم میرسیده، داشته‌ام. مشخصاً درباره فیلم «هجوم» من و نسیم احمدپور که با هم فیلمنامه این کار را نوشتیم، راجع به این ایده صحبت کردیم که چطور می‌توانیم یک اتفاق مرکزی که در اینجا قتل است را به مایه اصلی یک فیلمنامه تبدیل کنیم و اتفاقاتی که حول این اتفاق مرکزی می‌افتد را بنویسیم.

مشخصاً ایده این فیلم چقدر در زمان ساختش شکل گرفت؟

از آنجایی که اجرای میزانس «هجوم» به لوکیشنی که باید در آنجا فیلمبرداری میشد، خیلی وابسته بود، باید همه چیز دقیق می‌بود. به همین دلیل خیلی نمی‌شد سر صحنه به شکل بداهه کارهایی را انجام داد. حتی لنزمان از قبل تعیین شده بود چون این قضیه می‌توانست حتی در نورپردازی‌ام در آن صحنه تأثیر داشته باشد. به هر شکل، همه جزئیات کار موبه‌مو نوشته شده بود. از طرف دیگر، چون فیلمنامه «هجوم» وابستگی زیادی به فرمول و ریاضیات داشت، این فرمول‌ها امکان اینکه ما بخواهیم تغییراتی در آن‌ها ایجاد کنیم را نمی‌دادند. آدم‌ها باید سر یک دقیقه می‌آمدند، با فلان حرکت دیالوگ می‌گفتند و می‌رفتند. این میزان نظمی که در اجرا وجود داشت، اگر از قبل برایش برنامه‌ریزی نمی‌شد، احتمال داشت در طول کار ما را دچار مشکل کند.

آیا این نظم، خاصِ فیلم‌های معمایی است یا جزو قواعد فیلمسازی شما محسوب می‌شود؟

این شکلی که من در این فیلم یا «ماهی و گربه» یا حتی فیلم‌های کوتاهم کار کرده‌ام، از نظم به مفهوم آن چیزی که در فیلم‌های معمایی یا حتی ژانر پلیسی وجود دارد، متفاوت است. فیلم‌هایی که من کار می‌کنم، به لحاظ قوانین حاکم بر نظم و فرم آن‌ها، فیلم‌های خشک‌تری هستند و انعطاف کمتری دارند. مقدار زیادی از این شیوه به آن چیزی بر می‌گردد که من دوست دارم برای ترسیم جهان فیلم و دنیایی که دارد قصه در آن اتفاق می‌افتد، به کار ببرم.

طبیعتاً چنین فیلم‌هایی قاعده‌مند هستند. مثلاً در فیلم‌هایی که شما به دنبال قاتلید، قاعدتاً در سکانس‌های نزدیک فینال است که متوجه قاتل داستان می‌شوید. این فرمولی است که مرتباً در فیلم‌های پلیسی تکرار می‌شود ولی این میزان از فرمول که در «هجوم» وجود دارد، همه تلاش من است برای شکل‌دادن به دنیای خاصی که مدل فیلمسازی خود من است.

«هجوم» جزکدام دسته از فیلم‌هاست؟ پلیسی یا جنایی- معمایی؟

من گفتم پلیسی ولی فقط این یک مثال بود؛ هر چند بخشی از این فیلم پلیسی است چون طبق قوانین این‌گونه فیلم‌ها، مفهوم قتل در آن‌ها مطرح است. ولی من معتقد نیستم که «هجوم» در ژانر فیلم‌های پلیسی بررسی شود چون وقتی فیلم پیش می‌رود، از دنیای این‌گونه فیلم‌ها فاصله می‌گیرد و کمتر به اینکه قاتل یا مقتول کیست، اهمیت می‌دهد و وارد یک دنیای تجربی می‌شود که ترکیبی از ژانرهای مختلف است.

«هجوم» یک فیلم سکانس پلان است؛ مدلی از فیلمسازی که اصلاً در سینمای ما جای ندارد. شما چه کردید تا مخاطب کم‌حوصله ایرانی را در سالن سینما نگه دارید؟

سینمای ایران به مدل‌های مختلف فیلم نیاز دارد. مخاطبی که «هجوم» را با همه پیچیدگی‌هایش می‌پسندد، شاید با دیدن این فیلم به این بخش از نیازش پاسخ می‌دهد.

خوشبختانه بیش از ۲ هفته از آغاز اکران این فیلم می‌گذرد و استقبال خوبی از آن شده است. من فکر می‌کنم برای این فیلم پیچیده که ساختار تجربی دارد، این استقبال یک شروع امیدوارکننده محسوب می‌شود چون ظاهراً هنوز مخاطبینی هستند که دلشان می‌خواهد درباره این‌گونه فیلم‌ها حرف بزنند و در آن مشارکت داشته باشند.

از فیلم‌های معمایی- پلیسی گفتید. این‌گونه فیلم‌ها از همان لحظات آغازین وحشت و دلهره نهفته‌ای را در مخاطب ایجاد می‌کنند. فیلم‌های معمایی ما برخلاف تعریفشان گاهی کارهای ترسناکی از کار درمی‌آیند. چرا؟

ما در سینمای ایران اصلاً فیلم ترسناک نداریم. اگر هم داشته باشیم، تعدادشان خیلی کم است. با این همه، اما بد نیست بدانید که هر ژانری به عنوان یک شاخه اصلی زیرشاخه‌هایی دارد که گاهی با هم تلاقی پیدا می‌کنند. مثلاً ما مدلی از زیرشاخه فیلم‌های پلیسی داریم که به فیلم‌های «قاتل زنجیره‌ای» معروفند. این آثار به لحاظ فرم اجرا خیلی به فیلم‌های مدل اسلشر (از ژانر فیلم‌های ترسناک) نزدیک می‌شوند. یک نمونه‌اش «سکوت بره‌ها» است. این‌گونه فیلم‌ها در همه دنیا وجود دارد ولی بستگی دارد که ما درباره کدام‌یک از زیرشاخه‌های فیلم‌های ترسناک صحبت کنیم که البته من فکر می‌کنم این نزدیکی در سینمای ما خیلی کم اتفاق می‌افتد.

آیا این ژانری که شما از آن گفتید و «هجوم» از آن پیروی می‌کند، بازیگر خاصی را می‌طلبد؟

نکته‌ای که در مورد «هجوم» وجود داشت این بود که چون ما می‌خواستیم اجرایی نزدیک به اجرای تئاتر داشته باشیم، فکر کردیم بهتر است سراغ بازیگران تئاتر برویم زیرا بازیگران تئاتر در حوزه میزانسن خیلی کار کرده‌اند و با پروسه تمرینِ قبل اجرا آشنا هستند.

البته ممکن است اگر کس دیگری بخواهد این ایده سکانس پلان را کار کند، فکر کند که می‌تواند سراغ بازیگران چهره سینما برود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.